در آداب ترجمه (از نوع آزاد)

 

"استاد عبدالکریم شریعتی مزینانی" معتقد است  که نباید "المِرئه‌ُ شر كُلها" را لفظ به لفظ ترجمه کرد که "زن همه اش شر است"، بلکه منظور این بوده است که

"زن بلا است ولی الهی هیچ خانه ای بی بلا نباشد."

 ایشان "النساء نواقص العقول" را هم جور دیگری ترجمه می کنند که می توانید در  اینجا: "خِرد كوچك ما و سخنان بزرگ امام علي‌(ع) بخوانید.

 

 پی نوشت : من این روزها مجبور ام روزنامه بخوانم.

خامساً و مصافحه

 

سوال:

آقای خاتمی شما که هشت سال رییس جمهور کشوری بودید که زبان رسمی اش فارسی است و تازه باز هم قرار بود رییس جمهور همان کشور شوید، چی شد وقتی انصراف می دادید شمارش فارسی یادتون رفت؟

ما که تا به خامساًً رسیدیم دیگه نفهمیدیم کجای کاریم.

از شما بیشتر انتظار داشتیم. از آنها که به مصافحه ی شما گیر می دهند که انتظاری نبود!  

    

 نه اینکه گیر داده باشم به عربی ، نه !

بازارانتخابات گرم است و فضا سیاسی، فکر کنم جوگیر شده ام.

عربی در فارسی از یک زاویه دیگر

 

 "حسین مرّبی او بود. او مرّبای حسین بود." (رهبر جمهوری اسلامی ایران)

  زیاد می شنوی از فارسی آموزان که بگویند: "این عربی لعنتی!"، "اه حتمن باز هم عربیه!"

اول ها فکر می کردم این تأثیر احساسات ناسیونالیستی دیگر همکاران است. سرسری می گذشتم و پاسخم معمولن ای بابایی بود و تکان سری، ولی کم کم  متوجه شدم که  این بیان یک حس درماندگی واقعی است و هیچ ربطی به تاریخ پیچیده ی عرب و فارس ندارد.

معلم زبان فارسی که باشی دیر یا زود متوجه می شوی  به راستی بسیاری از دشواری های زبانی برای شاگردان زبان فارسی بویژه در دوره ی میانه و پیشرفته ی زبان آموزی به واژه های عربی مربوط می شود.

ولی چرا؟

 آنها چگونه می فهمند این واژه ها عربی اند؟ آیا همه ی عربی ها لعنتی اند ؟ کجاست که عربی لعنتی می شود؟

آن گونه که من مشاهده کرده ام - فقط مشاهده!هیچگونه تحقیق علمی انجام نگرفته است. - به نظر می رسد دشواریهای فارسی آموزان با واژه های عربی در دو زمینه بیشتردیده می شود: یکی تلفظ این واژه ها و دیگری کاربرد آنها در ترکیب جمله.

نمی شود گفت هرچه عربی است فارسی آموزان با آن مشکل دارند،چرا که معمولن نمی بینید که آنها مشکلی با اسم هایی مثل  سلام ومجله و نظرودنیا  و خبر و هوا یا فعلهایی مثل رقصیدن و فهمیدن که با وجود ریشه‌ی عربی شان در نظام زبان فارسی حل شده اند... داشته باشند.

واگر واجهایی  مثل  /ق/ و/خ/ را که در همه ی واژه ها برای فارسی آموزان انگلیسی زبان مشکل‌ساز اند کنار بگذاریم به نظر می‌رسد در کنار واژه هایی مثل ضرب المثل وفارغ التحصیل که حرفهای شمسی و قمری شان را هم با خودشان تحفه آورده اند، تلفظ واژه هایی که بر وزن های  مختلف مثل استفعال، تفعل، تفاعل، مفتعل .... رفته اند نیز مشکل آفرین هستند.

وهمین مشتقات باب های مختلف هستند که زبان آموز را د ر جمله سازی هم دچار مشکل می کنند.

در روبرویی با این ثلاثی های مزید است که زبان آموز درمانده می شود و معلم زبان فارسی ازتوضیح وا‌می‌ماند چرا که معمولن کاری ازدستور زبان فارسی در روشنگری این امر بر نمی آید. تلاش معلمهای عربی دان هم که گاه سعی کرده اند  با توجه به وزنهای عربی آنها را آموزش دهند نیز کارآمد نیست چرا که آموزش دقیق دستور زبان عربی را می طلبد و بعد از همه ی اینها گاه این واژه ها که هر یک از وزنی گرفته شده  و همینجور بی حساب و کتاب وارد فارسی شده،  اگر چه فارسی نشده اند، در عربی هم وجود ندارند.

 فعلهای مرکب را که بی گفت وگو یکی  از دشوار ترین موارد یادگیری زبان برای فارسی آموزان در گفتار هستند، وجمعهای شکسته را که حتا در عربی هم مشکل آفرین هستند،  وارد بحث نمی کنیم.

 فرض من این است که فارسی آموزان که در جریان آموزششان، با ساخت زبان فارسی آشنا می شوند و آهسته آهسته آنرا درونی می کنند در برابر این واژه ها که از یک ساخت زبانی دیگر آمده اند و در نظام زبانی فارسی هضم نشده اند، بی سلاح می شوند. تفاوت "دچار شدن" و "ابتلا" حتا بدون دانستن معنی آنها برای یک فارسی‌آموز دوره میانه یا پیشرفته این است که در مثال نخستین می داند با چه نوع واژه ای سر و کار دارد و در مثال دوم نه.

همینطور به نظر می رسد تلفظ این ثلاثی های مزید  حتا در مقایسه با کلمات چند هجایی فارسی یا فارسی شده مثل  "پسرانه"، "ثروتمند"، "هوشمندانه"، و "پرتلاش" دشوار تر است و بسیار دیده می شود که فارسی آموزان در گفتار کلمه های هم وزن یا مشتقات یک واژه عربی را در جای یکدیگر بکار برند  در حالیکه کمتر دیده می شود این اشتباه در مورد واژه هایی با پسوند مشابه مثل "نیرومند" و "هوشمند" و"ثروتمند" پیش بیاید.

اینها همه می تواند نشان دهنده روبرویی زبان آموز با یک نظام زبانی نا آشنا، در دل نظامی زبانی که در حال آشنایی با آن هستند، باشد.

 البته فکر نمی کنم که هیچ فارسی آموزی به اندازه ی من فارسی زبان از شنیدن آن که " او مربای حسین بود" گیج و ویج شده باشد. شاگردان زبان فارسی احتمالن مربا را  با معنی دومش مثل همه واژه های دیگر یاد نگرفته حفظ می کنند، به کار می برند و اشتباه می کنند و فکر می کنند همین است که هست.

درهمین زمینه:

چرایی کاربرد واژه های عربی در فارسی


 پی نوشت۱: نگارش قیدهایی مثل معمولاً، احتمالاً به صورت معمولن و احتمالن صرفاً آزمایشی است. از نگاه معلم زبان فارسی باید بگویم تنوین  کار را بسیار آسان می کند چرا که فارسی آموز به محض آنکه تنوین می‌بیند می‌داند سروکارش با قید است. مشکل معلم زبان فارسی با تنوین این است که همیشه و همه جا گذاشته نمی‌شود.حال اگر تنوین را به صورت ــــَ ن بنویسیم، شبیه به مصدر فعل ( طلبیدن) یا جمع گفتاری فعل ( آنها آمدن) می شود. باید متوجه باشیم که با برداشتن تنوین این کلمات را فارسی نمی کنیم، فقط شکل آنها را عوض می کنیم. شما چی فکر می کنید؟

 پی نوشت ۲: در این زمینه ( واژه های عربی در فارسی)، مقاله‌ی " بازاندیشی زبان فارسی" از کتاب "بازاندیشی زبان فارسی" نوشته داریوش آشوری را به دوستان توصیه می کنم.